...
این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان...
این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشاندرباره من
که در اقیانوسی ...
¤¤¤ مسکن دارد
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- فروردین 1395 1
- دی 1394 2
- خرداد 1394 1
- مرداد 1393 1
- بهمن 1392 1
- آذر 1392 2
- مهر 1392 1
- شهریور 1392 1
- مرداد 1392 2
- تیر 1392 1
- فروردین 1392 1
- بهمن 1391 2
- آذر 1391 1
- مرداد 1391 1
- خرداد 1391 1
- فروردین 1391 2
- بهمن 1390 1
- دی 1390 3
- آبان 1390 2
- مهر 1390 2
- شهریور 1390 1
- مرداد 1390 1
- تیر 1390 1
- خرداد 1390 1
- اردیبهشت 1390 1
- فروردین 1390 2
- اسفند 1389 1
- بهمن 1389 3
- دی 1389 2
- آذر 1389 3
- آبان 1389 1
- مهر 1389 3
- شهریور 1389 2
- مرداد 1389 3
- تیر 1389 3
- خرداد 1389 5
- اردیبهشت 1389 4
- فروردین 1389 3
- اسفند 1388 3
- بهمن 1388 4
- دی 1388 2
- آذر 1388 3
- آبان 1388 2
- مهر 1388 1
- شهریور 1388 3
- مرداد 1388 2
- تیر 1388 2
- خرداد 1388 2
- اردیبهشت 1388 3
- فروردین 1388 3
- اسفند 1387 2
- بهمن 1387 2
آمار : 41497 بازدید
Powered by Blogsky
فصل سوم
چه به موقع خزان دارد نم نم نخستین جلوه هایش را فخر
می فروشد و داغی را از زمینمان جارو می زند.
باد با عطر ابرهای بغض آلود بر پنجره می کوبد و هراسی
ته دلمان می کارد به نام کسالت!
باز خیابان می خواهد تمام قد ، خود را به سراسیمگی کفش ها
بسپارد که زیر سایه چترها زکام نشود.
باز غارغارهای دورگه نواخته خواهند شد بر درخت های سربلند سرو.
باز رخت ها مهمان آشفتگی خواهند شد درمیزبانی ریسمان های سرگردان!
کم کم نگاه های نمناک آسمان لرز بر بیقراری ها می اندازد و تسکین ِ
دغدغه های خاموش می شود.
...
خزان زدگی هرگز پسندیدنی نیست ، اما برای رسیدن پائیزِ این بار،عجیب
دل دل می کنم !
چقدر ستودنی است این تغییر رنگ بهنگام!
mar02:00mak
پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 16:13
((خزان زدگی هرگز پسندیدنی نیست ، اما برای رسیدن پائیزِ این بار،عجیب
دل دل می کنم !))
گاهی همین دل دل کردن ها به زیبایی یک پائیز است با همه ی نگاه ترش
آمدن پائیز بیش از یک دل پنبه می زند
نگاهت را بسپار به همین اسمان بی قرارش و قدرت یک برگ زرد را تا انتهای جاده زیر پا بگذار
نگاهم را به سفارش ِ دل پرعاطفه تان، به بی تابی آسمان
می سپارم و انگشت می شمارم تا فصل سوم،
به انتظار دوازدهمین ماه!!
صدای پای پاییز از همین حوالی به گوش می رسد
عین هر سال ؛
کتاب خاطره ها چقدر شیرین است
صدای زنگ دبستان از همین حوالی به گوش می رسد
عین هر سال ؛
هنوز از حسنک خبری نیست
بع بع .... مع مع
عین هر سال ؛
کبری هنوز پشیمان است
چوپان هنوز هم دست از دروغ گویی خود برنداشته
آنگار یادش رفته، همین پارسال بره هایش را گرگ درید
قطار حادثه، نفت فانوس، پیراهن نجاتبخش
"اما ساحران خوبیند این تکراری ها"
این پاییز عین هر سال نیست
مهرش بیشتر است
"برای رسیدنش عجیب دل دل می کنم"
"های،باران!
چه می خواهی ز ما بی برگ و باران؟
برهنه بی پناهان را نظر کن
در این وادی قدم آهسته تر کن."
...کوکب خانوم بی خبر از "حسابگری ها"ی این روزها سفره
می چیند هنوز! هما برای دندانش گونه تر می کند و من همچنان
دلواپس ِ افتادن پنیر از دهان کلاغ هستم !
سلام
یه چند روز زود تر اومده
ولی حق با شماست به موقع اومده چون دیگه
داشت تحمل تابستون سخت میشد
زیبا بود
سلام
دقیقا "دیگه داشت تحمل تابستون سخت میشد"
ممنــــــون
عقربه های ترک خورده
بر کوک چشمانت می ایستند
و من
در ازدحام این دقایق که نفس هایم اسیر مانده
از خواهش دلتنگی ها می میرم
اینجا
ساعت ها
دغدغه ی عبورند
اما تو این بار
به التماس ثانیه ها
نه نگو!!!!
(س.موسوی نصب)
این را بدان که من دوستت دارم و دوستت ندارم
چرا که زندگانی را دو چهره است،
کلام، بالی ست از سکوت،
و آتش را نیمه ای ست از سرما.
دوستت دارم برای آنکه دوست داشتنت را آغاز کنم،
تا بی کرانگی را از سر گیرم،
و هرگز از دوست داشتنت باز نایستم:
چنین است که من هنوز دوستت نمی دارم.
دوستت دارم و دوستت ندارم آن چنان که گویی
کلیدهای نیک بختی و سرنوشتی نامعلوم،
در دست های من باشد...
(پابلو نرودا)
سلام
دلتنگی هایم را با خودم
یا با قایقی خیالی روانه ی
دل دریاییت بکنم تا بدانی
دلتنگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی قشنگ وصف کردی
حال و هوای اون روز ابری پاییزی رو
روزی رو که باران هنگامه کرده بدو و باد چنگ می انداخت
روزی که آسمون دلش گرفته بود...
سلام
بیا دلتنگی ها را به اشتراک بگذاریم تا سنگینی این همه
ساعت روی دلت نماند.
قشنگی اون روز ابری بارهابرابر بیشتر از اینا بود!
خوش احوالم کردی،مثل همیشه
سلامی به زیبایی پاییز
چقدر ستودنی است این تغییر رنگ بهنگام
و چقدر شایسته ستایش است حکمت الهی
سلام
حقیقتا که بی نهایت لایق سپاس است قدرت الهی
با حضورتان عطر دلنواز باران به سومین فصلم زدید!
پاییز ارام بخش ترین فصل سال با نوازش قدمهای عابران از راه می رسدو تابستان زیر خش خش قدمهایمان جان می بازد به امید جان باختن تمام بی فصلی قلبهایمان در زیر قدمهای پاییز
و لذت گوش دادن به خش خش برگ هایی که زنده بودن را هنوز فریاد
می زنند ، ته دلمان تازه می شود..
به امید نونوار! شدن شعر و شعورمان همراه این همه تغییر فصل
در پیاپی شروع مهرگان دلنوشته ای در توصیفش نوشتم
.
.
.
.
خوشحال می شم سری بزنید و نظرتو رو بگید
باری؛
هستیم به نسبت
پاییز هم که بیاید
ماییم و برگ ها
کوچه های کمابیش
خانه های به تدریج
..
حتماــــ بااشتیاق
سلام
مثله همیشه عالی بود
خزان ما،خزان ندیده،رفت
سلام
نظر لطف تونه
و کم نیستند این خزان ندیده ها،مثل شاعر نسیم و گون! که باید
چشم به پوسترهای پائیز وطنش بدوزد در غریبگی غربت.
" آنکه می خندد هنوز
خبر هولناک را
نشنیده است "
" من به آزادی مرغان قفس می اندیشم"
امشب
تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک
در «تو» خلاصه کرده ام
ای کاش
می شد یک بار
همین یک بار
تکرار می شدی
تکرار
قیصر امین پور
از کیمیای نام تو
این واژه های خام
در دست های خسته من
شعر می شوند
"قیصر ؛شاعر عشق هم شاید..."
پاییز فصل هزار رنگ و هزارخاطره ،فصل دوستیهای هزار ساله،فصل زرد نارنج و ترنج ،فصل مهر و مهربانی، فصل شورونشاط نوجوانی ایست
پاییز همیشه یک دنیا تازگی و یک بغل حرفهای تازه و شنیدنی دارد. فصل ایست که برگهایش همه خواندنی ایست وهیچ کس از دوره ی آن خسته ودلزده نمی شود.خاطرات پاییز پشت نیمکتهای چوبی وخط خطی شده و روی تخته سیاه گچ نویسی شده شکل می گیرد و بعد 9 ماه از بهترین روزهای نابترین لحظه های زندگیتان را پر از طراوت و جاودانگی می کند.
مهر سر آغاز فصل آسمانهای آبی یا ابری،بادهای سرد،غروبهای دل انگیز، برگهای نارنجی ایست؛اما همیشه بوی تازگی میدهد،بوی دوستیهایی که تجدید می شود.بوی قهر وآشتیهایی که تکرار می شود. بوی کتابها و دفتر های تازه ای که ورق می خورند وبوی اخمها و لبخندهای معلمهایی که همیشه خدا برای فردا وفرداهای ما دلنگران اند. مهر عطر کهنه خاطرات غبار گرفته بزرگتر ها را هم به همراه دارد.اولین روز مدرسه، وقتی کوچه پس کوچه های شهر پر می شود از قیل وقال بچه هاآنها هم همراه با نفس گرم مهر قدم بر سرزمین رنگی خاطراتشان می گذارند و یاد روز های خوشی را زنده می کنند-فارغ از دغدغه های زندگی ماشینی ویکنواختی ملالآور روزهاوشبهای که از پس هم میآمدند-دنیا را شوروشرسرخوشانه،نوجوانانه پر می کردند. روزهایی که دیگر هرگز تکرارنمی شوند.
شاید اگر کمی دقت کنید،در پس نگاه حسرتبار آنها حرف ناگفته دلشان را بخوانید:
ما قدر لحظه های خوش مدرسه را ندانستیم شما بدانید
" فصلی که برگ هایش همه خواندنی ست"
و " سرشار است از قهر و آشتی هایی که تکرار می شوند"
فصلی خاطره ساز برای نیمکت نشین ها و خاطره باز برای
نگاه های گاه حسرتبار بزرگترها.
چه لذت نابی داشت خواب صبح جمعه پس از شش روز سحرخیزی،
دخیل بستن به بوفه ی زنگ های همیشه کوتاه ِ(!) تفریح ، و
ریزخندهای بی حساب و کتاب سر کلاس!
قدر اکنونمان را بدانیم.
...
//
سلام دوست و همراه همیشگیم
بروز شدم با (( این روزها))
منتظرتان هستم
سلام
همه ی این روزهایتان خواستنی!
سلام پرپرجونم مثل همیشه عالی دیگه چی میتونم بهت بگم
خیلی سلاااام
پارسال دوست ، امسال آشنا!!
خیلی مرسی..
خیلی خوش اومدی..
پری بااین فر و فرزی و زیبایی ایلاتی
گوزن کوه را ماند که خو با خانمان گیرد
پری در دامن کوه سهند ما یکی چشمه است
که کوه از چشمک رویاییش روح روان گیرد
.
.
.
.
من او را قهرمان دختران خواهم لقب دادن
که تاج سروری از دختران قهرمان گیرد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد ،
آرام ، آرام...
.
./
همچنان مبهوت نگاه دریاییت مانده ام!
آن یار کز او خانه ی ما جای پری بود
سر تا قدش چون پری از عیب بری بود
بالایی از شهریار بود
این هم فک فوکولم از حافظ
مثل زنبیل پر از میوه
تب تند رسیدن دارم !
---
همیشه بودنت را شکر..
من از پس تجربه های شکست به پله ای از عریانی
بی عتباری
ناچیزی
خنثایی
وخضوع رسیده ام
و اینک خود را در برابر سرزمین هایی یافتم سراسر کویری.
بحران من بحران زیبایی ست.
با تمام وجود برات می نویسم که«بحران من بحران زیبایی است»
پست جدید رو انتظار می کشم.
مشابه "شکست جای ماندن نیست،شکست بخور و زود از آن عبور کن"
برایت می خوانم که بحران ، ساخته ی خود آدم هاست برای آدم ها!
بیا واهمه ای از به چالش کشیده شدن احساسمان نداشته باشیم،
بگذار هرچه بحران و هجران و کفران ، سر از روزهایمان درآورد که دندان
طمعی باقی نماند برای روزهای آتی!
بیا بخواهیم تا بشود که بحرانی برای زیبایی ها به جا نماند.
.. برای پست جدید به بهانه ای بندم!!