...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

  

این است که می گویم : گاه یک دغدغه ، یک عذاب ، یک عصر پرآشوب ، 

یک ترس ترسناک ، ..، تمام حادثه های بی شکل را ، به جان  

می خرد .. و از همهمه ی زجرآور خیابان ها که تاریکی شان بر پاهات 

مانده ، رایحه ی لطیف آرامش می شنوی !

 

" .. ... ؛

مدد کن که به سامان برسیم " 

 

بهارانه های همه ی دنیا ، در خرده خرده ی ! نفس کشیدن هام شکوفه زده 

و هیچ سدّی مقابل بال زدن های بی پروایم قد علم نمی کند ! .. 

که زندگی را با همه ی شاخ و برگش می نوشم .. شیرین ِشیرین .