...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

فصل سوم

چه به موقع خزان دارد نم نم نخستین جلوه هایش را فخر  

می فروشد و داغی را از زمینمان جارو می زند.

باد با عطر ابرهای بغض آلود بر پنجره می کوبد و هراسی  

ته دلمان می کارد به نام کسالت!

باز خیابان می خواهد تمام قد ، خود را به سراسیمگی کفش ها 

 بسپارد که زیر سایه چترها زکام نشود.

باز غارغارهای دورگه نواخته خواهند شد بر درخت های سربلند سرو.

 باز رخت ها مهمان آشفتگی خواهند شد درمیزبانی ریسمان های سرگردان!

کم کم نگاه های نمناک آسمان لرز بر بیقراری ها می اندازد و تسکین ِ 

دغدغه های  خاموش می شود.

...

 خزان زدگی هرگز پسندیدنی نیست ، اما برای رسیدن پائیزِ این بار،عجیب 

 دل دل  می کنم !

چقدر ستودنی است این تغییر رنگ بهنگام!

تمنای بندگی

ربّی!  

من "در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست"  

"قدرتی که از معصیت بازگردم ، ندارم! 

مگر اینکه تو به عشق و محبتت مرا بیدار گردانی" .

 به شماره های بی شمار کسانی که العفو را

با قدرت ایمان ناله می کنند سوگند؛ بر من نگیر

سنگینی خبط های زمینی را. 

"اللّهم اِنّی اَعترفُ لکَ بضعفِ قوّتی و قِلَّةِ حیلتی"

دستانم چون همیشه شیب رو به بالایی دارند، 

 هرچند سر به زیر دارم!، 

 حال و هوای بندگیم را مراعات کن! 

َ" اَجعلنا مِن المرحومین و لا تَجعلنا مِن المَحرومین".

الگوی اسراف !

می خواهم پیرو اصلاح الگوی مصرف! پنج جین ِ تمام بدوم ! 

می خواهم تا پروانه ای شدن ارقام ، بندگی کنم و بی نهایت را  

از رو ببرم . می خواهم کلید های قدرشناسی را روشن بگذارم  

آنقدر که فیوز کل کوچه بپرد! 

می خواهم قبضی که آخر ماه از صندوق بیرون می کشم،  

چشم هایم  را از کاسه پرت کند و  شاخ درآورم از اینجآآآآ..  

تا همانجایی که نشسته ای به تماشایم! 

می خواهم در اندیشیدن آنقدر مسرف باشم که کمر هرچه  

صرفه جویی بشکند .    

آنقدر کم نخندم که صدای نسل های آینده در بیاید 

آنقدر بی رویه خوب باشم که خوبی روسیاه شود 

فلکه ی  نیک اندیشی را عمدا باز بگذارم تا.. تا کنتور هنگ کند! 

آنقدر اسراف کنم که مجبور شوی با قبض خالی در خانه ام را نزنی 

صفرهایش آنقدر زیاد باشد که به حضور بخوانیم برای تادیب! 

می خواهم زبان سرخ ، سر سبزم را به باد دهد که سعادتی ست  

همراهی با حتی یک عنصر از پرباری سرریز این ماه! 

باید نتیجه گیری انشای این همه سال را تصحیح کنم : 

صرفه جویی ، کم مصرف کردن نیست  

درست مصرف کردن هم نیست 

صرفه جویی بی وقفه مصرف کردن است از تمام زمانی که  

یکبار در همیشه مال ماست ، که یک بار برای همیشه کلون 

خانه مان را می زند  

و انتظار دارم خودکار مسرفانه برای نمره ام جوهر بزند.