کثرت ارتعاش افکار ، چنان لرزه ای بر قدم هایم افکنده
که هر چشم "بینا"یی ، وسوسه می شود برای کوک کردن
ساز صامتم .
و به هزار ترفند علمی و غیرعملی یا غیرعلمی و غیرعملی
کمرمی بندد ، بلکه دستم در نوازندگی چیره شود..
همه خیر! نیت کرده اند که مبادا سنت دیرین و شیرین ِ ..،
خاک خور شود.
می خواهند دف و تنبک تحمیلم کنند ، حتی به قیمت پرشدن
هزارجور ارقام دست یافتنی و نیافتنی و پشت خطی ، در کلاه
جدید امروزهایم !!
.
غافلند از پرنوایی لحظاتم که بسامدش با همین دو گوش کزایی
ناسازگار است و ناشنیدنی .
.
نظر منو تایید کن تنبل........
زالزالک ...
بله قربان...
اَسسّساعه!!
تایید شد تو پست قبلی..
سلام
مردمک نازم
نبینم که سازت صداش در نمیادا !
اگه کوک نیست بیار تا خودم کوکش کنم!
دف و تنبک کجا بود همون بچسب به تار!
هوا این روزا بگی نگی نم داره آخه..سازمم بی صدا شده خُب!
میارم ببینیش بلکه...
سلام جوجو جون!!
خودت بنویس وگاهی خودت بخوان دیگران از تو باشند وتو از دیگر بودن دیگران ،سازت را خودت به نوای دلت کوک کن دیگران در کجای خود بودن خود قرار دارند
بی خیال این قالب بلاگ اسکای وبلاگتون خیلی دیر می آید خیلی وقتها از مطالبتون به علت کم حوصلگی بی نصیب می مانیم
خود می نویسم،خود می خوانم،خود می خواهم خود بمانم،می خواهم
دیگران هرگز دست از خودبودن برندارند که خود خود هیچگاه بیخود
نمی نوازد .
سازم را خودم کوک میکنم اما دیگران یا لااقل یک دیگری باید بشنود
نوایش را ..من در حضور دیگران است که منم و دیگران از دید منند که
دیگرانند..
درسته.باید بیفتم به قالب گردی!
ممنون از سرزدناتون حتی باکم حوصلگی.
دنیای کم تحرک امروزمان آنقدر پر است از بسامد ناشنیده ها که خوب یادم نیست دیروز برایم چه سازی می نواخته و امروز...
با انکه دلم کوچک است و غرق تمنا
اما...
بسیار به دل نشست
بی ثمر بودن حرکت های زیادی! دنیا ، گاهی رکود بر پیشانیش می کوبد
و گرنه این همه پویایی!
.. ممنون
این روزها همه سازشون ناکوکه
ما که نمیتونیم سازمونو کوک کنیم
شما حداقل سازتونو کوک کنید
مطرب عشق عجب سازونوایی دارد
این روزا همه یه جورایی نابلد شدن..نابلد کوک کردن زندگی..
کسی هم که بتونه و بخواد کوک کنه..انگشتاشو کوک می زنن!!
..مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد