یک سال گذشت..
هنوز هم سه شنبه است امروز !
هنوز هم آتش بیار معرکه ایم ما آدم های محترقه !
و چه حساسیت بالایی دارد فتیله ی رابطه هامان به
اصطکاک ! بدون 5 ثانیه صبوری حتی !
؛
صدای انفجار لحظه به لحظه ی کلماتمان شهر را پر کرد..
دریغ از یک لنگه گوش شنوا !
اراده کردند همه ی عصرها اشک مان توی آستینمان باشد !
وهر صبح الکی خوش باشیم که
یک عدد سیب سلامت نگه می داردمان در این زمان زغال اندود!
و شد آنچه شد !
؛
حالا با وجود این همه چراغ سبز! برای آغازی دوباره ،
سنگدل باید باشد کسی که "مبارک باد" در دهان نچرخاند.
با نرم ترین احساس ، آخرین سه شنبه ی 88 مان به کام
آخرین سه شنبه ی سال با همه ی درنگ های ۵ ثانیه ایش گذشت
و حال کام به فال نیک نوروز تازه می کنیم
و آمدن بهار را به چشم های مهربان شما صد نیک می گوییم
" سرسبزترین بهار تقدیم تو باد "
باز کن پنجره را... بهار است
بهار...
.
.
.
.
منتظر حضور گرمتون هستم
برقرار باشید
باز کردم پنجره ی بهاری تان را..عطر بهار گرفتم سراپا
ممنون