گفته اند و می گویند فاصله ی گذشته و حال ، یک چشم بر هم زدن است فقط !
اما ؛
من با یک چشم بر هم زدن به امروز نرسیده ام !
هر دقیقه ام را ششصد بار پلک رقصانده ام !
و می دانم که ؛
استمرار روزهای جاری ام نیز به سادگی یک بار پلک زدن نخواهد گذشت .
- - - - - - -
روزهایی پشت سر دارم ،
که به امروزهایم پیوست شده اند ! عمیق
امروزهایی که بی تردید ، به فرداها سنجاقند ! عمیق تر .
درست مثل کودکی که در یک چشم به هم زدن(گفته اند و ...)گذشت...جوانی هم می گذرد...اما به قول تو نه در یک چشم به هم زدن!!!
تا به اینجا که کلی چشم به هم زده ای و هنوز در خود نقطه ی جوانی ایستاده ای....برای گذر!!!!نه عبور از این دوران هم شاید هزار بار چشم بهم بزنی...و همه اینها نشان از زود نگذشتن دارد!!
اینکه فردا و امروز و دیروز با سنجاقی وصل اند و امروز بی تاب لحظه های فردایت با تمامیت عشقت هستی....که بعد ها خواهی گفت "این روز ها به دیروز هایم با سنجاقی وصل بود!"
و خرسند از راه سفیدی که داری می روی و جا می گذاری امروز هایت را در امروز!
آرزوی همیشه ام بوده که روز های شاد و طلایی به سنجاق لحظه هایت وصل باشد!
وقتی کودکی همراه با قایق های کاغذی ، گرگم به هوا،لی لی و
آواهای "یه توپ دارم قل قلی ه" و " توپولویم توپولو" .. بوده باشی ،
وقتی در نوجوانی یک نوجوان تمام عیار باشی ، با بدخلقی ها ،
گوشه نشینی ها ، حق به جانب بودن ها و ...
وقتی در آغاز جوانی هنوز صاحب همه چیز نباشی و بخواهی که
باشی .. یعنی امروزها را در امروزها سپری کرده ای ..
به نتیجه می رسی که هیچ دورانی را با یک بار چشم زدن نگذرانده ای..
- - -
بابت آرزوی طلایی ات ممنون
دلم می خواهد تو هم سهم بزرگی از شادی و خوشوقتی داشته
باشی .
تا چشم باز می کنی وقت رفتن است تمام لحظه هایمان باگذر ثانیه ای در گذرند امید که نیک کامی ونیک نامی از آن ما باشد
کاش هرگز دچار ِ " ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان چقدر زود دیر میشود " نشویم ..
" امید که نیک کامی و نیک نامی از آن ما باشد "