...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان



 این که ایـــــــــــنقدر پاییز -- پاییز می کنم برای همین دل گرفتن های


 بی دلیل و لذیذش است ؛ مردمک جان !





نظرات 2 + ارسال نظر
تنها41 شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:08

واقعا بی دلیل دل ادم می گیره یه حسی به ادم می گه از خونه بزن بیرون برو زیر بارون خیس شو نمی دونم این فصل چرا این جوریه دلگیر زیبا لذت بخش پارا دوکس فوق العاده ایه

دقیقا .. تو فصل پاییز میشه پارادوکس های زیاد و قشنگی پیدا کرد

دلم یه پاییز جانانه می خواد !

00:00 سه‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 14:18


امشب از تو مینویسم از تو قلبه رعوفت

از قشنگیه محبت

از دو چشمون کبودت

از تو که تو این غریبی اشنای مهربونی

وای که چشمات پره حرفه با زبونه بی زبونی

امشب از ستاره گفتم

پره نور شد شبه تارم

حیفم اومد که ه یادت

گلی تو باغچه نکارم

تو خودت یه اسمونه مهری توی اسمونی

قربونیت بشه الهی دل تنهای دو حرفی

امشب از تو مینویسم گل یاسه مهربونم

که اگه یه روز نباشی مثله یک برگ خزونم

از تو که نوره امیدی توی این شبای تاریم

منو تا خدا کشوندی توی این جاده ی باریک

امشب از تو مینوسم ای مسافر غریبه که

خدا تو قلبه خستم مهری از تو افریده

مهری از تو افریده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد