...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان



یک عصرــِـ جمعه ی پاییزی

 یا

 یک عصر ، جمعه ی پاییزی


 زندگی نیز همان اندازه حساس است به نشانه ها ؛ که جملات !



...

صرف نظر از جمعه بودنش ، هر عصری می تواند پاییزی باشد !



نظرات 2 + ارسال نظر
ن.ک چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:19

گاهی چقدرکم می آورم دستانت را




و نگاهت را که به من می گوید ... دلتنگ من است




گاهی چقدر کم می آورم صدای پایت را




بر سنگفرش دلی که از آنِ توست




گاهی چقدر دلم خنده می خواهد




نه هر خنده ای




خنده ای در جواب خنده های شکفته بر لبت




گاهی چقدر دلم برای تو تنگ است




گاهی که تنهایم




گاهی که افسرده




اسیر غمهایم

هنوز هم دلم تنگ می شود

برای محض حرف زدنت

و برای تکیه کلامهایت

که نمی دانستی

فقط کلام تو نبود

من هم به آنها

تکیه داده بودم...!

ن.ک پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:33

خوشنود میشوم
صدای دوباره ی قدم هایتان را
روی صفحه خاطراتم

خوشنود میشویم
صدای دوباره ی کلماتتان را ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد