دست به مرکب می برم و هرچه دلپسند را بر کف 1391 میبندم
ته فنجان را با خوش ترین نقش قهوه می پاشم
و با لبخندی قدم بر راه میگذارم
امید که مهربان باشیم و رضایت خدای امسال را برای اجابت خواسته هامان به دست آوریم
معجزه ی بزرگ و سبز بهار مبارک
...
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها توبه از می وقت ِ گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانه ست و من غواص و دریا میکده سر فرو بردم در آنجا تا کجا سر بر کنم
لاله ساغرگیر نرگس مست و بر ما نام فسق داوری دارم بسی یا رب کِه را داور کنم
بازکش یک دم عنان ای ترک شهرشوب من تا ز اشک و چهره راهت پر زر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لهل دارم گنج ها کی نظر در فیض خورشید بلند اختر کنم
چون صبا مجموعهءگل را به آب لطف شست کج دلم خوان گر نظر بر صفحهءدفتر کنم
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گرچه گردالود فقرم شرم باد از همتم گر به آب چشمهءخورشید دامن تر کنم
عاشقان را گر در آتش می پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمهءکوثر کنم
دوش لعلش عشوه ای می داد حافظ را ولی من نه انم کز وی این افسانه ها باور کنم
سلامت
سعادت
سیادت
سُرور
سَروری
سبزی
و سَرزندگی
هفت سین سفره ی زندگیتان باد
بهار شوق شگفت تو را به جانم ریخت
دو جرعه از نفست را در استکانم ریخت
..
ان شاءالله .. ممنون
سال نو مبارک
ان شاءالله که مبارکه :)
ممنون
زندگیت سبز
خدایت پشت و پناه
تنت سالم
بهارت مبارک
بهارت مبارک
تنت سالم
خدایت پشت و پناه
زندگیت سبز
تداوم لحظه هایت به خوشی ..
سلام عیدتون مبارک
سلام
عید شمام مبارک .. ممنون